برو به جهنم

نوشته شده توسط:علی اکبر علیزاده | ۰ دیدگاه
سری هفتم داستان کوتاه  برو به جهنم صدراعظم آقا محمدخان قاجار در مدت صدارتش تمام خویشان و اقوام خود رابه حکم فرمایی شهرها گمارد. روزی شخصی نزد وی آمد و از حاکم شیراز که در حق او بی عدالتی کرده بود، شکایت کرد. صدراعظم گفت: حاکم شیراز اقوام من است، به اصفهان برو و آنجا زندگی کن. آن شخص گفت: اصفهان ...
logo-samandehi